این حقم نبود...
مثه بقیه ی عاشقا شکستم.دیگه دل شکستن عادت شده
رنگ قرمز و غلیظ خون...با رنگ سفید کاشی ها...قشنگ ترین ترکیبیه که توی عمرم دیدم..و میبینم..و خواهم دید...چرا اینجوری شد...اخرش نباید اینجوری میشد.. متاسفم واسه خودم که یه ترسو بیشتر نیستم و خیلیی زود عقب کشیدم... نباید اینجوری میشد... +خودآزاریم بیشتر از اون چیزی شده که فکرشو میکردم...حتی به قیچی هم رحم نمیکنم!!! +میسوووووووزززهههه.....
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:boro baba
پاسخ:eeee,to chikar dari?
پاسخ:na,faghat ye do nafar midoonan
Power By:
LoxBlog.Com |