این حقم نبود...
مثه بقیه ی عاشقا شکستم.دیگه دل شکستن عادت شده
بی آنکـه بـخـواهَمْ... دلـتـَنـگـت میـ شَـوَم...
دلـتـنـگِ بـودنَـتْ........
حـَتـی هـَمـان بــودنِ کمْ رنـگـت...
خـیـلیــ وقْـت بـود کـه دلـَم میـ خـواست بـگویـم
دوسـتـَتْ دارَم........تــــو که غَـریـبـه نیــستـیــ
دیــگر نـمیـ توانم خودم را به آن راهی که
نمیـ دانـم کـجـاسـت بــــزنـــم...
دلــم هـمـان راهیــ را میـ خـواهـد
که تــــــــو در امــتـدادش ایـستــاده بـــاشی.
هــمـانْ تـمـامِ راه هـایی کـه میـ گـویـنـد به
عــِـــــشـــــــقْ خــتـــم میـ شــود...
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در یک شنبه 19 خرداد 1392برچسب:, ساعت
4:38 بعد از ظهر توسط یه نفر| نظر بدهيد |
Power By:
LoxBlog.Com |